مقدمه: در جهان شناسی مزدایی، امشاسپندان تجلیات اهورامزدا و کارگزاران او در آفرینش، پرورش و نگاهـداري جـهـان هسـتـنـد. همچنین در هدایت انسان و راهیابی او به سعادت نقش مهمی دارند. در سراسر متون دینی مزدایی به این فروزههاي الهی کـه به دو گروه مئونث و مذکر تقسیم میشوند اشاره شده و آنان در همه جا موجوداتی داراي جنبه الوهی، هوشمـنـد و در خـور ستایش و نیایش به شمار آمده اند. افزون براین هر یک از این امشاسپندان با یکی از آفرینشهاي اهورامزدا (همچون آسمـان، زمین، آب، گیاه، جانور، انسان و آتش) پیوندي ویژه دارند و نگاهبان و موکل آن شمرده میشوند. هر بخش از آفرینش نیز نماد یک امشاسپند یا صورت گیتایی او به شمار میآید که از همین رو، شایسته مراقبت و احترام است. نسبتی که بر اسـاس مـتـن گاهان در میان خداوند و امشاسپندان وجود دارد نسبت ظاهر و مظهر است. خداوند که کلی محض و به خـودي خـود فـاقـد هرگونه جلوه و نمود عینی و خارجی است به سبب این چهرههاي سپند و مینوي است که به ظهور میرسد. در نتیجه براي بشر قابل روئت و قابل فهم میشود. اهورامزدا کلی است و این فروزهها قائم به ذات او هستند؛ ولی اهورامـزدا بـر هـر یـک از فروزههاي خود حمل میشود. این لازمه کلی بودن است (نهر، 1384 17 ( ،این یگانگی و امتزاج معنایی تا آنجا پیش میرود که گاهی در اوستا اهورامزدا و شش فروزه با هم به عنوان هفت امشاسپند ذکر شدهاند که پیامی جز یکی بودن اهورامزدا با شـش فروزهاش ندارد (همان، 23 .(موضوع یگانگی یا نزدیکی آنها به خداوند تنها به کارکرد و جلوه هستیشناختی و الاهیاتی آنـهـا محدود نیست؛ بلکه در زمینه انسانشناسی و حکمت عملی نیز نمودهایی مهم و ارزشمنـد دارد. (آمـوزه شـش نـامـیـراي فزونیبخش در تعالیم زرتشت از پیامدهاي روحانی و اخلاقی گستردهاي برخوردار است. این موجودات مظهر صـفـات خـود اهورامزدا و به نوبه خویش اگر حقیقتاَ طلب و پرستیده شوند، میتوانند این صفات را به مردمان ببخشند) (بویس، 1386 .( 47 : امشاسپند: واژه (امشاسپند) از دو بخش (امشا) به معناي جاودان و بیمرگ و (سپنتا) به معناي مقدس، فزونی بخش و فیاض تشکیل شده است. بنابراین امشاسپندان به معناي (مقدسان بیمرگ) یا (مقدسان جاودان) است. این اصطلاح به گروه هفت گانهاي اطـلاق میشود که در جهانشناسی مزدایی پس از اهورامزدا قرار میگیرند. همچنین صفات و تعیّنات او به شمار میآیند. در سرودههاي گاهان یا کهنترین بخش اوستا که منسوب به شخص زرتشت است این گروه هفتگانه هر هفت با هم، گاه برخی با یکدیگـر گاه به تنهایی نام برده شدهاند. در یسنا ( 10 :45 ( نام اهورامزدا، سپنته مینیو، وهومنه، اشه، آرمیتی، خشثره، هئوروتات و امرتـات با یکدیگر میآیند. در سایر بندهاي گاهان نیز نام یک یا دو یا تعداد بیشتري از آنها آمده است. چنانچه بندي از آن را نمیتوان یافت که در آن نام یکی از امشاسپندان نیامده باشد. امّا در هیچیک از پارههاي گاهان واژه (امشاسپند) یا (امشاسپندان) یـافـت نمیشود. پس از گاهان، نخستین بار در یسناي هفتهاتی ( 6 :42 ،3 :39 ( است که این گروه به این نام خوانده میشوند. در یسنا ( 3 :39 ( میخوانیم: (این چنین میستاییم نیکان مذکر و مئونث را، امشاسپندان را که جاودان زنده و جاودان بخشندهاند، آنها که چه مذکر و چه مئونث همنشین وهومنهاند). در این بند، نه تنها بر نام (امشاسپندان) براي این گروه هفتگانه تصریح شده است، بلکه آنها به دو گروه مئونث و مذکر نـیـز تقسیم شدهاند. در این تقسیمبندي که از این پس همواره در متون زرتشتی حفظ میشود. سپنتهمینو، وهومنه، اشهوهـیـشـتـه، خشثره و ئیریه در گروه امشاسپندان مذکر، سپنتآرمیتی، هئوروتات و امرتات در گروه امشاسپندان مئونث قرار میگیرند. در ایـن بند از یسنا همچنین بر برتري موقعیت وهومنه در میان شش امشاسپند دیگر تأکید میشود؛ زیرا همه امشاسپندان اعم از مذکر و مئونث بودن امشاسپندان (یسنا، 12 :65 ( نیز همنشینی آنان با وهومنه (همان، 9 :24 ( اشاره میشود.
همچنین امشاسپندان یک اصطلاح در اوستا براي الوهیت است که از نظر ادبی به معناي فناناپذیر مقدس است. اگـر چـه در گاتها به این عبارت اشاره اي نشده و احتمالاً این عبارت را خود زرتشت ایراد داشته است. سپنتا یک لغت ویژه براي الهام بـه وي است. دیک معتقد است که هند و ایرانیها عادت داشتند که تمامی فنا ناپذیرها را پرستش کنند. زمانیکه زرتشت هـمـه اینها را به عنوان شر رد و تکذیب کرد، پیامبر به پیروان خود دستور داد که فقط آن چیزهایی را بپرستند که خالق خوبی هستند. این اصطلاح یعنی خالق خوبی به اهورامزدا اطلاق میشود و همچنین به همه موجودات الهی که او به وجود آورده است تا بـه او کمک کنند تا به بدي و شر غلبه نماید. در حقیقت این کلمات بارها در کتب پهلوي تکرار شدهاند. امشاسپند در شکلهاي میانه ایرانی، کلمه ماهاراسپند که در زبان پهلوي زرتشتی رواج داشته، در معناي کلی خـود بـه کـار میرفته است. بنابراین در منگ آکسراد، اهریمن و دیوان در تقابل و تضاد با اورمزد و امشاسپندان قرار داشتند. در میان موبدان زرتشتی، امروزه این اصطلاح به روزهاي ماه همراه با سه تاي دیگر یعنی برزیزاد، هوم و داهمن اطلاق می گردد. این دکتریـن جنبه فیزیکی هم دارد زیرا در آن هفت با یکی از این هفت خلقت ترکیب میشود. این پیوندها به طور متقارن در زندها و بعدها در متون پهلوي توضیح داده شده اند. اورمزدا باغبان مخصوص انسان است. دکترین امشاسپند بزرگ اخلاق، معنویت و ماده را به روشی بینظیر پیوند میدهد و با ثنویت رادیکال، ویژگی خاصی به زرتشت میدهند. همانگونه که لومل معتقد اسـت ایـن دکترین یک راه باستانی و اسطورهاي را براي نظاره واقعیت پیشنهاد میکند و این میتواند یک واقعیت به شدت انـتـزاعـی و درونی باشد. این روش تفکر به طور کلی با تفکر انسان مدرن فاصله دارد اما براي زرتشتیان قابل احترام و قابل اجراست و یک روش پرستش قدیمی ، یک اعتقاد سنتی قوي به شمار می رود. احترام و مراقبت از این شش خلقت از نسلی به نسـل دیـگـر منتقل شده است و پیوند بین این خلقتها و امشاسپندان حامی با ستایش موبدانه همراه بوده است. آرمایتی با زمین مـقـدس، هاروتات با آب براي آزادي، آمرتات با گیاهان ؤ ووهوماناه با شیر یا گوشت، اکسارا با وسایل فلزي، آسا با آتش آیینی و سپنـتـا مینیو، روح مقدس اهورا مزدا مراسمی که موبدان به جا میآورند. تفسیر این مراسم که در گاتها به خود زرتشت نسـبـت داده میشود از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و به زمان حال رسیده است و این براي حفظ دکترین براي جامعه از اهمـیـت خاصی برخوردار است. اهمیت دکترین امشاسپندان از طریق کارهاي مانویان در قرن سوم اثبات میشود. زمانیکه دست نوشتههاي مانی به فـارسـی دري ترجمه شد (به امید گرایش زرتشتیان به دین مانی) کلمه جمع ماهراسپندان استفاده میشد تا پنج عـنـصـر روشـنـایـی کیهانشناسی مانی را توضیح دهند که عبارتند از : باد، نور، آب و آتش. وقتی موبدان زرتشتی به مطالعه فلسفه یونان پرداختند، سعی کردند دکترین خود را با چهار عنصر یونانی یعنی آب، آتش، خاك و هوا مقایسه کنند مسیحیت در دوره ساسانیان مکـررا سبب شدند که زرتشتیان این چهار عنصر را ستایش نمایند. ستایش امشاسپندان از طریق خلقتها به این معناست که زرتشتیان نیازي به کدهاي ساخته دست بشر براي ستایش نداشتند. تقویم زرتشتی که در آن هر یک از سی روز ماه به یک یازاتا متعلـق است، به نظر میرسد که در اواخر دوره هخامنشیان به وجود آمده است و در آن اوّلین هفت روز به هپتاد اختصاص داده شـده. چهار روز از هفته به اهورامزدا اختصاص داده شده تصادم نام یک روز با نام یک ماه جشن گرفته میشد. هپتاد هسته مرکـزي تفکر زرتشتی به شمار می رود. این دکترین و ستایش را میتوان در دوران مدرن در ایران مشاهده کرد، امّا در قرن نـوزدهـم، نظریههاي غربی در پارس و بمبئی تصادم پرقدرت تفکر زرتشتی را مشاهده کردند. در دهه 1860 م. هاگ این اعتقاد را منتشر کرد که زرتشت کیفیتهاي انتزاعی تفکر یکتاپرستی را موعظه میکرده است. این تفسیر مورد استقبال رفرمیستهاي پارسـی که از حملات میسیونهاي مسیحی رنج میبردند، قرار گرفت. این رفرمیستها نظریات هاگ را تبلیغ می کـردنـد. تـفـسـیـر امشاسپندان گاتی به عنوان موضوعات انتزاعی اخلاقی و فلسفی براي مدتی نظریه غالب در غرب به شمار میرفت، بنـابـرایـن تنوع قابل ملاحظهاي در مطالعات مدرن در این زمینه دیده می شود. در فروردین یشت، هفت امشاسپند به عنوان مجموعـهاي معرفی شدهاند که داراي اندیشه، گفتارو کردار یکساناند. در نتیجه امشاسپندان هفت نمود خدا هستند یا موجوداتی که به خواست خدا آفریده شدهاند. این هفت تن از این قرار است:
1 -سپنته مینو یا روح آفرینندگی اهورامزدا 2 -وهومنه یا اندیشهي نیک (بهمن) که پاسدار ي حیوانات و مشاور خداست. او هر روز گزارشی از کردار، گفـتـار و انـدیشـه مردمان میآورد. از این تصویرپردازي مشخص میشود که از طریق اندیشهي نیک است که میتوان به خدا رسید. 3 -اَشه یا راستی (اردیبهشت) نمایندهي قانون ایزدي و نظم اخلاقی در جهان است. مانع شکنجه و آزار بیش از حدّ دیـوان و بدکاران میشود. پاسدار آتش و دشمن او ایندره یعنی روح ارتداد (نفس) در انسان است. 4 -خشتره ویریه یا شهریاري مطلوب (شهریور) پاسدار فلزات و نماد توانایی، شکوه و قدرت خداوند است. اورمزد به کمـک او پاداش و مکافات اخروي را مشخص میسازد. 5 -آرمیتی یا اخلاص (سپندارمذ) پاسدار زمین. نمود محبّت و بردباري اهورامزدا است. آبادي زمین موجب خشنودي اوست. 6 -هوروتات یا کمال(خرداد) پاسدار آب به معنی تمامیت، کلّیت و کمال است. مظهري از مفهوم نجات براي افراد بشر اسـت. آب را حمایت میک ند و در این جهان، شادابی گیاهان مظهر او است. این امشاسپند مئونث و هماورد وي (تئیـري) اسـت کـه گیاهان و دامها را به زهر میآمیزد. 7 - امرتات (مرداد) به معنی بیمرگی و تجلی دیگري از رستگاري و جاودانگی است. با گیاهان در ارتباط است. این امشاسپنـد مئونث است و دیو هماورد او (زئیري) است. ششمین امشاسپند در باورهاي زرتشتی و ماه پنجم تقویم ایرانی است. او امشاسپند بانویی است که نماینده جاودانگی و پایندگی و بیمرگی اهورامزداست. همچنین امرداد در باورهاي ایرانی نگاهبان و پـاسـدار گیاهان و رستنی ها به شمار میرود. او گونههاي گیاهان و جانوران را بر روي زمین گسترده است و سـرسـبـزي و آبـادانـی سرزمینها و افزونی رمهها را براي انسانها ارمغان میآورد. او میکوشد تا گیاهان پژمرده نشوند. در اسطوره آفرینش، زمانی که اهریمن به آفرینش نخستین در جهان حملهور شد، امرداد از جوهره وجودي گیاهان پاسداري کرد. به ایـنگـونـه کـه گـیـاهِ خشکشده و آسیبدیده از سوي اهریمن را برمیگیرد، میساید و با یاري ایزد باران در جهان پراکنده میکند تا رستـنـیهـاي گوناگون در همه جهان سر از خاك بیرون بیاورند. امشاسپند بانو اَمرداد و امشاسپند بانو خرداد با هم پیوند تنگاتـنـگـی دارنـد. خرداد، خویشکارياش پاسداري از آب است، با ایزد باران یار و همکار است و شادابی گیاهان نشانهاي از وجود اوست. ایـن دو امشاسپند نوشتارهاي کهن، به عنوان نمایندگان رویش و زندگی، نامشان در کنار هم میآید. اَمرداد (امرتات) به معنی جاودانگی است که (مرداد= مرگ) در گاهشماري ایرانی پنجمین ماه سال است. واژه امُـرداد از واژه اوستایی امرتاته و پهلوي اموردات است که به معناي بی مرگی و جاودانگی و ششمین از امشاسپندان است. امـرداد تـجـلـی رستگاري و جاودانی است. فروهر گیاهان در جهان فروري است. او گیاهان را برویاند و رمه گوسفندان را بیافزاید. او می کوشد که گیاهان پژمرده نشوند. همکاران او ایزدان رشن و اشتاد و زامیاد هستند. خرداد و امرداد در متنها معمولا با هم ذکر میشوند و نماینده رویش و زندگی هستند. بعدها به جاي سپنتهمینو، " سروشه" (فرمانبرداري) قرار میگیرد. او منتقل کنندهي همه نیایشها به بهشت است. نخـسـتـیـن کسی است که گاهان را زمزمه و دعاها را نثار اهورامزدا میکند. این هفت تن همانطور که از نام و صفات آنهـا مشـخـص است، در واقع هفت نمود، صفت یا تجلّی اهورامزدا در جهان هستند و در عین حال راههایی براي نزدیک شدن انسان به خـدا هستند. این مطلب از جايجاي گاهان مشخّص است: (اي اهورا، از راه راستی و اندیشهي نیک، به وي نیرو و توانایـی ارزانـی دار،تا خانمان آباد و رامش پدید آورد). در یکی از کتیبههاي مربوط به دوران آشوربانیپال که در سالهاي میانهى سدهى هفتم پیش از میلاد پادشاهی میکرده است از چندین خداي بیگانه نام برده شده است از جمله اسهرَمزش و هفت انونهکی، برخی از دانشمندان معتقدند که مراد از این دو اسم، اهورهمزدا و هفت امشاسپندان هستند. در آثار پلوتارخ مورخ یونانی نیز مطالبی دربارهى امشاسپندان آمده است. بنابر روایت او هرمزد بر آن میشود که از راه آفرینش نیروي خود را بیافزاید و شش ایزد میآفریند. پلوتارخ براي نام امشاسپندان این معادلها را میدهد: منش نیک، راستی، شهریاري نیک، خواسته و شاديها که از چیزهاي زیبا خیزد. در آیین هندوان نیز ورونه که در رأس اسطورهها قرار دارد آفریدههایی مانند امشاسپندان دارد که آدیتیهها نامیده میشوند. امشاسپند امرتات (مرداد): یکی از هفت امشاسپند است که تجلی بیمرگی و جاودانگی است یعنی زندگی طولانی در زمین و جاودانگی بعد از مرگ است. امرداد یا امرتات به طور منظم با هرداد یا هئورتات (خرداد) در ارتباط است. همانگونه که هرداد (خرداد) نگهبان آبهاست امرداد نگهبان گیاهان است و این دو در تجلّیات اهورامزدا روي زمین کاملا به هم مرتبط هستند و رابطه علّت و معلول را به نمایـش میگذارند. این دو قابل فهمترین ارتباط میان امشاسپندان و پدیدههاي فیزیک را به نمایش میگذارند. زرتشت به اهورا مزدا میگوید: به راستی در قلمرو تفکر خوب شما هم تمامیت و هم جاودانگی وسیلۀ معاش هستند. پارسایی به همراه حقیقت بردباري و قدرت را افزایش داده است ( یسن 34 ،بند 11 .(همچنین در یسن 45 بندهاي 51و 10 بـردبـاري و قدرت هم راستا با هئوروتات و امرتات استفاده شدهاند تا ظاهراَ خصوصیاتی را بیان دارند که این دو امشاسپند بزرگ میتواننـد پرستندگان را از آنها آکنده کنند. به علاوه، زمانی که پادشاهی اهورامزدا سرانجام بر روي زمین بنیاد نهاده شود، سـلامـتـی و جاودانگی همیشگی براي بدن آینده (تن پسین) وجود خواهد داشت که تحت کنترل این دو امشاسپند میباشد. از آنجا کـه در دوران باستان اصطلاح هندو اروپایی " نمردن" به معناي رستگاري در بهشت با خدایان و نه " مرگ" غمبار در قلمرو زیرزمینـی سایهها میباشد، مفهوم امرداد در این پیوند و ارتباط اهمیت خاصی می یابد. امرتات و هئوروتات اوستایی مؤنث هستند و طبق سنتی که در کتب پهلوي حفظ شده است این دو امشاسـپـنـد بـه هـمـراه سپندارمذ مؤنث سپندارآرمایتی در سمت چپ اهورا مزدا میایستند (بندهش، ترجمه 8,26 .(هم در گاتاها و هم در نوشتـههـاي زرتشتی بعدي این سه امشاسپند همواره بیانگر نام مخلوقاتی میباشند که از آنها نگهبانی میکنند. در نظام اعتقادي گسترش یافتۀ زرتشتی الوهیتهاي رشن و اشتاد ( هر دوي اینها با امید بشر به رستگاري در ارتباط هستند) و زم (یازاتاي زمین که گیاهان را میپروراند) همکار و یاري دهندهي امرداد است ( نگاه کنید به بندهش، ترجمه .115,26 .(در افسانۀ آفرینش گفته شده است پس از آنکه اهریمن گیاه بیهمتا را پژمرده کرد " از آنجا که گیاه براي امرداد بود"، امشاسپند امرداد آن گیاه را تکه تکه کرد و با آبی که تیشتار گرفته بود در هم آمیخت و تیشتار باعث شد که آن آب بـر تمام زمین ببارد. در تمام زمین گیاهان روییدند (همان ، 1 .6 .( بنابراین در وضعیت فعلی هستی امرداد جاوید مهتـر گـیـاهـان بیشماري است و از آنجا که حیات و تغذیۀ تمام مخلوقات از او میباشد، امرداد موجب رشد گیاهان و افزایش گلۀ حـیـوانـات بخشنده میشود (113,26 .(بخشی از دعاي خیر پارسی میانه این گونه می باشد " ... هورداد به شما فراوانی و سعادت دهد..... امرداد به شما گله اي از گاو دهد (شایست نشایست، 7-6,21.( هرداد و امرداد به دلیل ارتباط با آنچه که زندگی را حفظ میکند با نوشیدنی و غذا در ارتباط هستند. در نظر هورداد و امـرداد، زرتشتیانی که باج (مراسم زرتشتی، ) مناسبی را گرفتهاند باید در سکوت غذا بخورند. (خوردن غذا به هنگام پرحرفی کردن غالبا به عنوان گناه بیان می شود). ویراز ( ) مردي را دیده است که در جهنم تحت عذاب قرار گرفته اسـت؛ زیـرا در روي زمین هرداد و امرداد (آب و گیاه) را بطور نامشروع مصرف کرده بود. این مرد به هنگام جویدن غذا پرحرفی مـیکـرد و سکوت را حفظ نکرده بود و شکر نعمت نکرده بود و این حرکت توهینی به آب هرداد و گیاهان امرداد بود . .(23,6-8 ،ارداویرافنامه( همانطور که درمنابع اوستایی کتاب پهلوي دینکرت روایت شده است در داستان تولد زرتشت جسم فیزیکی او " گوهر تن" به هرداد و امرداد سپرده شد. آنها باعث شدند که ابرها باران زیاد و پرحرارتی را بر زمین ببارند تا علف زارها رشد کـنـنـد. شـش گوسالۀ ماده از این علفهاي تازه خوردند و پستانهاي آنها پر از شیري شد که مادر زرتشت آن را نوشید. بدین سان مادر گوهر تن زرتشت را جذب کرد و گوهر تن او در درون مادر با فره و فروهرش متّحد شد. ( ام.مولی، پاریس، 1967 ، صفحات 18 و صفحات بعد).
در تقویم زرتشتی نام امرداد را بر روي روز هفتم و ماه پنجم گذاشتهاند. از این رو هرساله روز عید ویژة امرداد در روز هفتم ماه پنجم میباشد. دروقفهاي مذهبی روزهاي پنجم نیز به امرداد و گوکرن یا درخت هوم سفید توسل می شود (نگاه کنـیـد بـه سیروزه ). بنابر کتب پهلوي، امرداد مهتر گیاهان است و باعث به تأخیر انداختن سن پیري و کم نفسی میشود (بندهش ، ترجمه. 6 .6 .( از آن غذاي خدایان را در جشن فرشگرد زمین فراهم میآورند...... هرکسی از آن بخورد جاودانه خواهد شد ( هـمـان، 5,16 ، مقایسه کنید با 93,26 .(در فرشگرد غذاي خدایان را از امرداد تهیه میکنند (همان، 113,26 (که امشاسپند بزرگی است و در گیاه نمایانده میشود. ظاهراَ در یسناي آخر که در پایان زمان برگزار میشود از درخت هوم سفید به جاي هوم هائوما معمولـی استفاده میشود. آمرزیدگانی که سپس عصارة گیاه مخصوص امرداد را نوشیدهاند هم از نظر بدنی و هم روحی جاودانه خواهنـد شد. اسامی این دو امشاسپند در اصطلاح نامههاي دورههاي ساسانی و پس از آن انتشار یافتند و در آن پارسی میانه با سوگدیانی ترجمه شده است ( نگاه کنید به دابلیو.بی .هنینگ ، سوگدیکا ، لندن، 1940 ، صفحه ). 16 گفته میشود که ( همان، صفحه 19 (ممکن است از نظر کاربرد میان این دو امشاسپند و هاروت و ماروت ارمنی، اسامی دو گل، ارتباطی وجود داشته باشد. در قرآن این دو امشاسپند به عنوان دو فرشته، هاروت و ماروت ظاهر میشوند. ویژگیهاي اختصاصی امشاسپند امرداد: 1 -جاودانگی، بقا، دوام: مهمترین معنی و کارکرد اَمرداد، جاودانگی و بیمرگی است که از یک سو مسبوق به صفت کمـال و رسایی است و از سوي دیگر صفاتی از صفات خداوند است. همچنین ویژگی مینو و همه باشندگان مینو است :11.( 1919 ،هینلز( نکته شایان توجه این است که جاودانگی و بی بی مرگی علاوه بر اینکه ویژگی اهورامزداست، ویژگی عام امشاسـپـنـدان نـیـز هست؛ چنان که مفهوم جاودانگی و بیمرگی در واژة امشاسپند آشکار است و این خود گویاي حضور نوعی وحدت وجـود در سامانهي باورشناختی مزدایی محسوب می شود. 2 -زندگانی مینوي، بهشت و دوزخ، تمثیل آب حیات: اگرچه این ویژگی امشاسپند اَمرداد شاید به اسـتـواري، اسـتـقـلال و برجستگی سایر ویژگیهاي آن نباشد؛ امّا با مشاهده متون مختلف میتوان دریافت که گاه از گونههایی از جهان مـیـنـوي و موجودات معنوي صحبت شده است که به هر حال صفت جاودانگی را به ذهن متبادر میکند. بنابراین هر زمانی که سختن از بعد مینوي جهان هستی به میان میآید لاجرم نشانههاي ابدیت و جاودانگی در آن وجود دارد که نمایانگر حضور یا تجلی ایـن امشاسپند است. 3 -رب النوع گیاهان: جاودانگی اهورامزدا متلازم با مفهوم حیات اوست گیاهان نیز نشانه سرزندگی و عامل بقا حـیـات بشـر هستند؛ در نتیجه این امشاسپند از دیرباز به عنوان نیا یا رب گیاهان قلمداد شده است. او سرور کیهان و سرچشمه زنـدگـی و رویش بوده و دشمن او دیو گرسنگی است (آموزگار، 1911 11 .( :در بندهش درباره امرداد آمده است: امرداد از آفرینش گیتـی، گیاه را به خویش پذیرفت و به یاري و همکاري او ایزدان رشن، اشتاد و زامیاد داده شدهاند (بهار، 1910 43 .( :امرداد بـیمـرگ سرور گیاهان بیشمار است؛ زیرا او را به گیتی گیاه خویش است. گیاهان را رویاند و رمه گوسپندان را افـزایـد؛ زیـرا هـمـه آفریدگان از او خورند و زیست کنند (همان، 116 .( 4 -جایگاه: با توجه به نوشتههاي دینی زرتشتیان، در جهان مینوي جایگاه امشاسپند امرداد به همراه خرداد و سپنـدارمـذ بـر دست چپ هرمزد است. بیرونی در آثارالباقیه پیرامون جشن امرداد چنین نوشته است: مردادماه روز هفتم آن روز مرداد است و آن روز را عید میگیرند و به واسطه توافق دو نام مردادگان گویند و معناي مرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد و مرداد فرشتهاي است که به حفظ گیتی و اقامه غذاها و دواهایی که اصل آنها نبات است و مزیل جوع و ضرر و امراض هستند موکل است (بیرونی، 1352 :289.( امشاسپند امرتات (مرداد) در متون پهلوي: در هفتن یشت بند می 8 خوانیم: (... سروران تقدّس را ما میستاییم، امرتات امشاسپند را ما میستاییم، گلهي پـرواري را مـا میستاییم و مزرع گندم سودبخش را ما میستاییم ... ). یسنا، هات 58 ،بند 7) :اي آذر، اهورامزدا! ترا نماز میگذاریم. به هنگام بزرگترین آزمایش ایزدي به سوي ما آي و بخشش و شادمانی بزرگ خرداد و امرداد ما را ارزانی دار). یسنا، هات 1 ،بند 2) :نوید " ستایش" می دهم. ستایش به جاي میآورم بهمن و اریبهشت و شهریور و سپندارمـذ و خـرداد و امرداد ...را). یسنا، هات 3 ،بند 1) :اینک به هاونگاه، ام. برسم نهاده با زور خورش میزد، خواستار ستایش خرداد و امرداد و شیر خوشی دهنده خشنودي اهورامزدا و امشاسپندان را. خشنودي سروش پارساي پاداش بخش پیروز گیتی افزاي را). هرمزد یشت، بند 25 ...) :اینانند خرداد و امرداد، هردوان از آفریدگان من. اینان اشونانی را که به دیگر سراي درآیـنـد، پـاداش بخشند). بر پایه گزارش دفتر پهلوي بندهشن، در نبردي که بین آفریدگان نیک گیتی و اهریمن در افتاد، پاسبانی گیاهان را در بـرابـر تازش اهریمن، امشاسپند امرداد به خویش پذیرفت (.... چهارم نبرد را گیاه کرد. آن گاه که خشک بشد، امرداد امشاسپند، که گیاه را خـُرد نرم کرد، با آبی که تیـشـتـر بسـتـد، بیامیخت. تیشتر آن آب را به همهي زمین ببارانید. بر همهي (زمین) گیاه چنان بِرُست که موي بر سر مردمان. از آن یک نوع ِ مایه ور، براي بازداشتن ده هزار بیماري که اهریمن بر ضد آفریدگان ساخت، ده هزار (گونه گیاه) فراز رُست. از آن ده هـزار، یکصد هزار گونه در گونهي گیاه فراز رُست. از آن همه تخم گیاهان، درخت ِ بَس تـُخمه فراز آفریده شد. در دریاي فـرافـکـرد فراز رُست که همه گونه گیاه را تخم بدان درخت است و از او میرویند. نزدیک بدان درخت، درخت گوکَرَن آفریده شد، بـراي بازداشتن پیري بَد دَم. یاوري بسیار جهان (را) از او بود. این نخستین نبرد را گیاه با اهریمن کرد). همین نکته در دفتر پهلوي گزیدهي زادسپرم نیز آمده است: ( سپس ) از گـِرد آمدن تخم (ءهاي گونههاي گیاهان) درخت ِ همه تخمه یا بس تخمه) را میان ِدریاي فراخـکـرد بیافرید که همه گونه (هاي) گیاهان از او همیرویند و سیمرغ، آشیان بدو دارد. در ادامهي گزارش دفتر پهلوي بندهش، امرداد آفرینش ِجانوران سودمند را نیز چنان میپذیرد که به هنگامی که اهریمـن بـر گاو ِ یکتا آفریده یورش برد و او را نـَزار کرد، گاو بر پهلوي راست افتاد و مـُرد. به سبب ِداشتن طبع گیاهی، از انـدامهـاي او پنجاه و پنج نوع غـَله و دوازده نوع گیاه شفابخش روییدند. امرداد امشاسپند نطفهي گاو را به ماه بـُرد و آن را با ماه پالود و بـه گونهي نمونههاي گوناگون جانوران سودمند درآورد و جان در تن آنها دمید که از آن میان در ایرانویج دو گاو به پدید آمـدنـد، یکی نر و دیگري ماده و از جانوران سودمند، دویست و هفتاد و دو گونه در زمین پدید آمدند. همین نکته در دفتر پهلوي گزیدهي زادسپرم نیز آمده است : (همچنین زمانی (که) اهریمن بر گاو ِیکتا آفریده (پیش نمونهي جانوران روي زمین) تازش برد و گاو درگذشت، امشـاسـپـنـد امرداد، روشنی و زور را از تخم گاو برگرفت و به ماه برد. روشنی را (که) در گاو بود به ماه ایزد بسپارد و به نگاهـبُدي، آنجا آن تخم را به روشنی ماه بیالود و وي را به بس چهرهها بیاراست و وي را داراي جان بکرد و از آن جا وي را فراز، بـه ایـرانـویـج آفرید. نخست، دو جفت گاو نر و ماده، سپس دیگر گونهها نیز تا به اندازهي دویست و هشتاد و دو گونه، بر زمینی به درازاي دو فرسنگ ِکلان پدید آمدند). بر پایه گزارش دفتر پهلوي بندهشن، رویش گیاهان در جهان و افزایش رمهي گوسفندان نیز از امشاسپند امرداد است: (به فـَرشـکـَرد (روز رستاخیز) نیز، انوشی (بیمرگی) را از امرداد آرایند. اگر (کسی) گیاه را رامش بخشد یا بیازارد، آنگاه امـرداد (از او) آسوده یا آزرده بُوَد. او را همکار، (ایزدان) رَشـن، اشـتـاد و زامـیـاد بود). در بندهشن پیرامون نگهبانی امشاسپند امرداد از گیاهان چنین آمده: (امرداد بیمرگ، سَرور ِگیاهان بیشمار است؛ زیرا او را (به) گیتی، گیاه خویش است. گیاهان را رویاند و رمهي گوسفـنـدان را افزاید، زیرا همهي آفریدگان از او خورند و زیست کنند. به فرشکرد (روز رستاخیز) نیز اَنوش (بیمرگی) را از امـرداد آرایـنـد. (کسی) که گیاه را رامش بخشد یا بیازارد، آنگاه، امرداد (از) او آسوده یا آزرده بود. او را همکار رَشـن (ایزد عدالت) اَشـتـاد (ایزد بانوي راستی و درستی) و زامـیـاد (ایزد زمین) است). چنان که در این نکته در زراتشتنامه در پذیره آمدن امرداد امشاسپندان آمده: تر چو گفتار خردادش آمد به سر همان گـاه امـرداد شـد پیش سخن گفت دربارهي رستـنـی کـه زرتشت گوید ابـا هر تنی نـبـایـد بـه بـیـداد کـردن تـبــاه بـه بیهوده برکندن از جایگـاه کزو راحت مردم و چارپاست تبه کردن او، را نه راه خداست سی روزهي کوچک، پاسبانی امرداد امشاسپند از گیاهان ستایش شده است: همچنین در دفتر پهلوي (امـرداد امشـاسـپـنـد را میستایم. فراوانی رمه را میستایم. افزونی جوردگان (غلات) را میستایم) بر پایه گزارشهاي پهلوي، امشاسپند امرداد در کنار خرداد، جایگاه و کارکردي ویژه در زایش زرتشت دارند. گوهر زرتشـت در جهان گیتایی، به این دو امشاسپند، دو سرور گیاهان و آبها سپرده میشود. از آن سو، فـرَوَهـر زرتشت نیز که از بهشت آورده شده بود، در ساقهي هومی (گونهاي گیاه مقدس) جاي میگیرد. آن شاخهي هوم را پوروشسب، پدر زرتشت به راهنمایی بهمن امشاسپند میگیرد. دو امشاسپند خرداد و امرداد باعث میشوند تا ابرها باران فراوان و گرم فرو ریزند تا گاو و گوسفند و آدمیـان خشنود شوند. بهمن و اردیبهشت، پوروشسب را بر آن میدارند تا شش گاو شیري سفید را به چراگاه ببرد. (پس از چـَرا) گاوهـا با آن که گوسالهاي نزاییده بودند، پستانهایشان پر از شیر میشود. گوهر زرتشت از راه ِ گیاهان سیراب از باران، در این شـیـر بود. پوروشسب گاوان شیرده را به خانه میراند تا همسرش دوغدو، آنها را بدوشد. پوروشسب ساقه هوم را میفشارد و آن را بـا شیر میآمیزد و خود و زنش آن را مینوشند. فـرّ زرتشت هم پیش از این، از سوي اهورا مزدا در وجود مادرش قرار گرفته بـود. به این گونه، فرّ و فروهر و گوهر زرتشت با تلاش بهمن و اردیبهشت و خرداد و امرداد و آفرینشهاي آنان در مـادرش روي میدهد. در همین زمان شهریور و اسفند (آسمان و زمین)، جایگاه این رویداد بزرگ را آماده میسازند. بودن زرتشـت در ایـن جهان چنان سودمند و شفا بخش بود که چون رشد یافت، آب ها و گیاهان از نو رستند و رشد کردند و اهـریـمـن از تـرس گریخت. در زراتشتنامه، امرداد اینگونه به زرتشت سفارش میکند: (مردم رستنیها را پاس دارند. آنها را بیهوده برنکنند و تباه نکنند که آسایش مردم و چهارپا از آنهاست). نتیجه: نسبتی که بر اساس متن گاهان در میان خداوند و امشاسپندان وجود دارد نسبت ظاهر و مظهر است. خداوند که کلی محض و به خودي خود فاقد هرگونه جلوه و نمود عینی و خارجی است به سبب این چهرههاي سپند و مینوي است که به ظهور میرسد. در نتیجه براي بشر قابل روئت و قابل فهم میشود. اهورامزدا کلی است و این فروزهها قائم به ذات او هستند؛ ولی اهورامزدا بر هر یک از فروزههاي خود حمل میشود. این لازمه کلی بودن است. بنابراین امشاسپندان به معناي (مقدسـان بـیمـرگ) یـا (مقدسان جاودان) هستند که صفات و تعیّنات او به شمار میآیند. همچنین امشاسپندان یک اصطلاح در اوستا براي الـوهـیـت است که از نظر ادبی به معناي فنا ناپذیر مقدس است. هفت نمود، صفت یا تجلّی اهورامزدا در جهان هستند و در عین حال اههایی براي نزدیک شدن انسان به خداوند. این مطلب از جاي ي جاي گاهان مشخّص است: (اي اهورا، از راه راستی و اندیشه نیک، به وي نیرو و توانایی ارزانی دار،تا خانمان آباد و رامش پدید آورد). امرداد یا امرتات به طور منظم با هرداد یا هـئـورتـات (خرداد) در ارتباط است. همانگونه که هرداد (خرداد) نگهبان آبهاست امرداد نگهبان گیاهان است و این دو در تـجـلّـیـات اهورامزدا روي زمین کاملا به هم مرتبط هستند و رابطه علّت و معلول را به نمایش میگذارند. این دو قابل فهمترین ارتـبـاط میان امشاسپندان و پدیدههاي فیزیک را به نمایش میگذارند. زرتشت به اهورا مزدا میگوید: به راستی در قلمرو تفکـر خـوب شما هم تمامیت و هم جاودانگی وسیلۀ معاش هستند. پارسایی به همراه حقیقت بردباري و قدرت را افـزایـش داده اسـت. همچنین در یسن، بردباري و قدرت هم راستا با هئوروتات و امرتات استفاده شدهاند تا ظاهراَ خصوصیاتی را بیان دارند که ایـن دو امشاسپند بزرگ میتوانند پرستندگان را از آنها آکنده کنند. به علاوه، زمانی که پادشاهی اهورامزدا سرانجام بر روي زمـیـن بنیاد نهاده شود، سلامتی و جاودانگی همیشگی براي بدن آینده (تن پسین) وجود خواهد داشت که تحت کـنـتـرل ایـن دو امشاسپند میباشد. از آنجا که در دوران باستان اصطلاح هندو اروپایی " نمردن" به معناي رستگاري در بهشت با خدایان و نـه "مرگ" غمبار در قلمرو زیرزمینی سایهها میباشد، مفهوم امرداد در این پیوند و ارتباط اهمیت خاصی می یابد. فهرست منابع: 1 -اوشیدري، جهانگیر، دانشنامه مزدیسنا، تهران: مرکز، 1378 .. 2 -آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیري ایران، چ 3 ،تهران، سمت، .1380 3 -خورشیدیان، اردشیر، جهان بینی اشو زرتشت، چ 1 ،تهران، فروهر، .1384 4 -رضی، هاشم، متون شرقی و سنتی زرتشتی (زراتشت نامه)، تهران، بهجت، .1384 5 -مختاریان، بهار، شهریور ماه و پشته سازي خرمن، پایگاه انسانشناسی و فرهنگ. 6 -مناسک، جی و سویمی، اساطیر ملل آسیایی، ترجمه محمود مصور رحمانی، ج 1 1 ،چ ، تهران، تندیس، .1377 7 -هینلز، جان راسل، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، چ21 ،تهران، چشمه، 1397 8 -هانري، کربن، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، ترجمه احمد فردید، تهران، مئوسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1385
댓글