top of page

زوج‌های سعادتمند - دکتر حسين جعفريان - بخش نخست

اگر ازدواج بکطی پشيمان می الي. اگر ازدواج عم نکطی پشيمان ميشلي. اگر تصور ميكنيد كه اين هشدار از زبان يك انسان بدبين و ناآگاه نقل شده است، سخت در اشتباهيد. بسياري از مورخين بر اين عقيده اند كه اين جمالت آگاهاننده چند قرن قبل از ميالد مسيح از زبان سقراط، حكيم يوناني جاري شده است و به هر حال بيانگر واقعيتي است كه انسانها در طي قرون گذشته همواره به نحوي با آن روبرو بوده اند و شايد در دوران ما اين كالم بيش از هر زمان ديگري مصداق و اعتبار پيدا كرده باشد. به هر حال، نتيجه اي كه ما از شعر زيباي سعدي و پند حكيمانه سقراط ميگيريم اين است كه : ازدواج پيمودن راه كمال در زندگيست. به عبارت ديگر ازدواج مدرسه ايست براي فرا گرفتن درس عشق و دوست داشتن. نه انتظار و تمناي دوست داشته شدن. مراد از ازدواج، به گفته شاعر بزرگ معاصر فريدون مشيري، فراگرفتن و بكار بردن عاشقي و دوستت دارم و به كنار نهادنِ توقع و انتظار دوستم بدار ميباشد. در مورد اول يعني دوستت دارم، حركت ما بهسوي كمال و پختگي است و حال آنكه دوستم بدار، حالتي كودكانه است و نشانه خامي و وابستگي ميباشد. اين است كه، مرد و زن بايد براي داشتن يك ازدواج موفق و زندگي پرنشاط، تالشي مجدانه و مستمر از خودشان نشان بدهند تا عشق و احساس لطيفي كه در آغاز زندگي مشترك نسبت به همديگر دارند، پايدار و استوار بماند و از همين روست كه، شايد بهترين شادباش و ارجمندترين هديه براي زوج جوان اين باشد كه آرزو كنيم تا احساسات زيبا و لطيفي كه در آغاز زندگي مشترك براي همديگر دارند، پايدار و جاويدان بماند. پيام اين آرزو اين است كه: ازدواج مانند گلدان گلي است كه بايد از آن مراقبت كرد و به آن آب داد و آن را در جاي آفتابي و مناسبي نگهداري كرد تا گلهاي آن رشد كنند و شكوفا بشوند. چون در غير اين صورت، به زودي پژمرده و خشكيده ميشوند. حاال اگر ما كمي با دقت به دور و بر خودمان نگاه كنيم متوجه ميشويم كه در بسياري موارد، از فرداي بعد از ازدواج اختالف ها و كشمكش ها شروع ميشود و مرد و زن به جاي همدلي و رئوفت، دنبال پيداكردن معايب و كمبودهاي يكديگر ميگردند و مثل اينكه آنها رسالتي دارند تا همسرشان را از نو تربيت كنند و يا او را تغيير بدهند و به اصطالح آنطوركه خودشان مي خواهند بار بياورند. البته مردها در اين امر يد طوالتري از زنها دارند و اصرار دارند كه رفتار همسرشان بايد مطابق ميل و سليقه آنها باشد. از او توقع و انتظارات بيش از اندازه دارند. نكته مهم ديگر آنكه، يكي از داليل عمده طالق در اكثر جوامع اين است كه، مردان و زنان جوان، قبل از ازدواج،كمتر به دنبال شناخت واقعي يكديگر ميروند. بلكه بيشتر به دنبال جامه عمل پوشاندن به ايده آلها، آرزو ها و هوسهاي خود ميباشند و به جاي شناخت واقعي همسر آينده شان، اسير خياالت و تصورات خود ميشوندكه اكثر اوقات، اين تصوير و تصور فرسنگ ها با واقعيت فاصله دارد. با اين وجود، آنها سعي ميكنند كه همسر خود را در اين قالب تصويري بگنجانند. يعني: جامه خياالت و آرزوهاي خود را بر تن همسر آينده شان بپوشانند تا او را به قالب و فرم دلخواه خودشان دربياورند. يعني: از او مرد و يا زن رويايي خود را خلق كنند. و به مصداق شعر و ترانه زيباي خودمان: عشق من برتر از انديشه خود در خيال از تو بتي ساخته ام داده ام پيكر زيباي تو را آنچنان جلوه كه نشناخته ام .... قبل از ورود به مبحث اصلي و آشنايي با مشكالت روزمره زن و شوهر و عوامليكه ممكن است مانع از سعادت و خوشوقتي آنها بشود، شايد توجه به مثال هاي زير تا حدي راه گشا باشد. سودابه خانم ميگويد: همسر من هر جمعه ميرود دنبال مادرش. وقتي او را تحويل من داد يا با دوستانش ميرود دربند و يا براي تماشاي فوتبال راهي ميدان امجديه ميشود و من بايد تا وقتي كه او بر ميگردد، از مادرش پذيرايي و به درد دلهاي او گوش كنم.

براي همه دردهاي او و اينكه پيش چند تا دكتر رفته، جواب و راه حل مناسبي پيدا كنم. يا مثال: وقتي خواهرش با بچه هايش ساعت ده شب سرزده ميآيند خانه ما، من بايد بلند شوم و پلو را دم كنم و اگر من كه بايد هر روز صبح زود بلند بشوم و بعد از آماده كردن بچه ها به سر كارم بروم، پيشنهاد غذاي حاضري و يا ساده تري بدهم، يك ساعت روضه مي خواند كه مهمان حبيب خداست و اصال تو قوم و خويشهاي من را دوست نميداري ... مهناز كه سالهاست با همسر و چهار فرزندش در اروپا زندگي ميكند، ميگويد: ما هر سال تابستان الاقل دو گروه مهمان داريم. گروه اول قوم و خويشهاي دست اول شوهر من. يعني: پدر، مادر و يا خواهر و برادرهاي او هستند و وقتي آنها رفتند، نوبت گروه دوم يعني: پسرخاله، پسردايي و يا همكالسيهاي سابق او ميشود و وقتي من يادآوري ميكنم كه تابستان امسال قرار بود با بچه ها برويم مسافرت، چون دلمان مي خواست كه همگي بيشتر با هم باشيم و براي بچه ها وقت بيشتري بگذاريم،گذشته از آن ما به آنها قول داده ايم و اگر به قولمان عمل نكنيم، اعتمادشان از ما سلب ميشود، در جواب من ميگويد: خرجي و قسط خانه را من ميدهم و هر كاري دلم بخواهد ميكنم. اصال تو با خانواده من لج هستي. در عوض اگر صحبت تلفني من با مادرم كمي طول بكشد سر و صدايش در مي آيد كه: چند بار گفتم به مامانت بگو واتس آپ روي گوشي اش نصب كند. چقدر با مادرت صحبت ميكني. پول كه علف خرس نيست. هركدام از ما كم و بيش شاهد چنين گفتگو هايي بين زوجهايي كه ميشناسيم هستيم و ميبينيم كه آنها، به جاي مشورت و احترام گذاشتن به راي و نظر همديگر ،در پي ابراز قدرت و به كرسي نشاندن حرف خودشان ميباشند. غافل از اينكه، ازدواج مثل يك كوهنوردي دو نفره ميباشد و شما مثال با دوست و يا همراهي تصميم مي گيريد كه در يك روز آفتابي به باالي كوهي برويد و شب را در كلبه باالي كوه به سر ببريد و روز بعد، شادمان و سالمت به خانه تان برگرديد. قبل از شروع عزيمت، هر دوي شما ميدانيد كه راه، سربااليي، دشوار و يا صعب العبور و سنگالخي است. شما و همراهتان اين راه را بايد تا قبل از غروب آفتاب و فرارسيدن تاريكي طي كنيد. در غير اين صورت، زمان ميگذرد و بدنبال آن تاريكي فرا ميرسد و ممكن است كه شما راه را گم كنيد و يا خطر ديگري شما را تهديد كند. حاال اگر حين راهپيمايي همراه شما خسته شد و از آمدن باز ماند، شرط دوستي و طريق عقل حكم ميكند كه صبر كنيد تا خستگي از تن او به در برود تا بعد از رفع خستگي او، دو نفري بتوانيد به راهتان ادامه بدهيد و يا اگر توشه راه او تمام شد، شما از غذاي خودتان به او ميدهيد و اگر به فرض دست او آسيب ديد بر روي آن مرهم ميگذاريد تا رنج او كمتر بشود و شما بتوانيد دونفري به راهتان ادامه بدهيد. چون مي دانيد كه مقصد هر دو يكي است و براي رسيدن به مقصد و رفع مشكالت احتمالي بين راه به كمك همديگر احتياج داريد. چون تصميم به كوهنوردي و راهي را كه انتخاب كرده ايد به عهده هر دوتان بوده. بنابراين همه سعي و تالشتان بر اين است كه هردو با قبول مسؤليت و هواداري و مراقبت از يكديگر، شادمان و سالمت به مقصد برسيد و در اين راه گاهي الزم مي آيد كه از خواستههاي خودتان بگذريد و سعي كنيد كمك حال و پرستار همسفرتان باشيد و مثال اگر پيمودن راه براي او كمي دشوار ميآيد با مهرباني و عطوفت به او كمك كنيد و او را همراهي و همپايي كنيد. چرا كه در غير اينصورت همراه شما نمي تواند به راه ادامه بدهد و بين راه ميماند و شما به تنهايي قادر نيستيد كه به باالي كوه برسيد و شما هم از رفتن باز ميمانيد. و آن وقت است كه شب فرا ميرسد و جاده تاريك و غول در راه و خطر در كمين و شما به كلبه امن نمي رسيد. بايد در نظر داشته باشيم كه براي رسيدن به باالي كوه و طي راه دشوار و سنگالخي قبل از به راه افتادن اولين كاري كه بايد انجام بدهيم پيداكردن همراه مناسب و ياري موافق است تا براي اين سفر خودمان را آماده و مشكالت احتمالي راه را بررسي كنيم و بديهي است كه الزمه پيدا كردن همسفري موافق و قابل اطمينان، آشنايي و شنا خت كافي از اوست تا از خواست ها و تواناييها و يا نقاط ضعف او آگاه بشويم. بنابراين، اگر ما ازدواج را هم يك مسافرت دو نفره بدانيم، اولين شرط الزم براي طي راه زندگي و يك ازدواج موفق انتخاب همسر و همدل مناسب ميباشد و براي انتخاب همسر و همدل مناسب بايد قبل از هر چيز از همديگر شناخت كافي داشته باشيم. يعني: از خصوصيات اخالقي، عالئق و طرز فكر يكديگر با خبر بشويم و اين كار را بايد با دقت و حوصله كافي انجام بدهيم واال به جاي شناخت واقعي از همديگر همانطور كه ذكر شد تصوير ذهني خودمان را روي طرف مقابلمان پياده ميكنيم و آن وقت است كه ما تصوير آرزوها و خياالت خودمان )يعني آنچه كه ما فكر ميكنيم او بايد باشد نه آنچه كه او واقعا هست( را روي او ميبينيم )فرافكني(. بنابر اين، شناخت و آگاهي و معرفت به عوالم دروني و خصوصيات روحي همسفر )همسر آينده( از اهم وظايف زوج جوان قبل از ازدواج ميباشد. بايد در نظر داشت كه براي شناخت واقعي ديگري )و به منظور پرهيز از فرافكني( ما بايد در درجه اول شناخت بهتري از خودمان كسب كنيم. در غير اين صورت خطر فرافكني دركمين ما نشسته است به اين معنا كه ما معايب و كمبود هاي خودمان را)به خاطر گريز از آنها( در ديگري ميبينيم. اندرون تست آن طوطي نهان عكس او را ديده تو بر اين و آن )طوطي و بازرگان در مثنوي( در اينجا مقصود از خودشناسي، مفهوم عام و گسترده ي آن، يعني شناخت عوالم روحي، آگاهي ازشخصيت، پندارها، احساسات، كمبودها و معايب خود ميباشد. زيرا تنها در صورت شناخت واقعي نقاط تاريك ذهن است كه ميتوانيم آنهارا برطرف كنيم و ميدانيم كه دستيابي به اين موهبت يعني خودشناسي، در سايه همدلي و محبت به خود و نه احساس گناه و سرزنش خود امكان پذير ميباشد. يعني: راه خودشناسي با راه همدلي و عشق به خود يكي ميباشد. بدين معنا كه راه عشق و ديگر دوستي از روي پل خود دوستي ميگذرد. آن وقت است كه: هر كه نقص خويش را ديد و شناخت اندر استكمال خود دو اسبه تاخت )موالنا( و اين بدان معناست كه: بدون خودشناسي كافي و شناخت از احساسات و نقاط قوت و ضعف و سرانجام همدلي و عشق به خود، بسيار دشوار و حتي غير ممكن است كه ما بتوانيم به دنياي دروني ديگري پي ببريم و ديگري را دوست بداريم. براي مثال فردي كه در خانواده اي خشن و يا سرد و بي مهر بزرگ شده باشد و همسر او بعكس از خانواده اي با محبت و بيدار دل برخاسته باشد، ممكن است كه دچار احساس حقارت و حسادت بشود و به خصلت هاي پسنديده همسر خود و خانواده او به چشم بد بيني و استهزاء نگاه كند. مثال: وقتي مادر همسرش به او ابراز محبت ميكند و براي او هديه اي ميآورد و يا او را تحسين و تمجيد ميكند ،به او ميگويد: خانواده ات زيادي ناز تو را ميكشند و تو را لوس بار آورده اند. شايد تكرار اين موضوع خالي از فايده نباشدكه چگونگي رفتار ما با ديگران و روش برخورد ما با مشكالت و راه حلهاي ما براي برطرف كردن آنها، عمدتا نتيجه ي گرته برداري ما از رفتار پدر و مادرمان و نوع ارتباط آنها با همديگر، همينطور جامعه و خانواده اي كه مادر آن پرورش يافته ايم ميباشد. نكته ديگر آنكه، همه ميدانيم كه شخصيت همه انسانها آميزه اي است از صفات حميده مثل نوعدوستي و مهرباني و صفات ناپسند مثل خشونت و مردم آزاري و حسد. لذا زوجهاي خوشبخت با آگاهي به اين امر كه هيچ انساني كامل نيست، همواره به دنبال كشف صفات خوب و پسنديده همسرشان ميباشند وكمبودهاي او را به ديده اغماض مينگرند. گفت ليلي را خليفه كان تويي كز تو مجنون شد پريشان و غوي؟ از دگر خوبان تو افزون نيستي گفت خامش چون تو مجنون نيستي همانطور كه پيش از اين ذكر شد،اگر به اين نكته واقف باشيم كه شخصيت و توانايي هر كس در برخورد با مشكالت زندگي و حل آنها، عمدتا نتيجه آموزه هاي محيط خانوادگي، نوع تربيت و تجربيات او در سالهاي اوليه زندگي است، آنوقت هيچكس حتي آنهايي را هم كه به ما آزار رسانده اند را محكوم و طرد نميكنيم. بلكه سعي ميكنيم با آنها به ديده عطوفت و مهرباني نگاه كنيم. همانگونه كه اين شيوه را در مورد فرزندان و عزيزانمان هم بكار ميگيريم، بايد در مورد همسرمان هم رعايت كنيم و گفته بزرگان فكري خودمان را همواره در خاطر داشته باشيم كه: آدمي ذاتا شريف و برخوردار از كرامت انساني است وشايد وقتي به ديگران آزارميرساند در شرايطي است كه غير از آن راه ديگري را نمي شناسد و نمي تواند جور ديگري رفتار كند و يا راه حل بهتري براي مشكل پيش آمده ارائه بدهد. حاال ببينيم كه ازدواج هاي پايدار و يا زوج هاي سعادتمند در برخورد با مشكالت به چه راه كارهايي متوسل ميشوند و چگونه ميتوانند با سعدي همنوا بشوند كه: برو پنج نوبت بزن بر درت چو ياري موافق بود در برت همه روز گر غم خوري غم مدار چو شب غمگسارت بود در كنار كرا خانه آباد و همخوابه دوست خدا را به رحمت نظر سوي اوست كسي بر گرفت از جهان كام دل كه يكدل بود با وي آرام دل پيش از وارد شدن به اين موضوع الزم است كه كمي درباره انگيزه ازدواج صحبت كنيم. يعني از خودمان بپرسيم كه: چرا ازدواج مي كنيم.؟ يعني قصد ما از ازدواج چيست؟ آيا هدف از ازدواج به خاطر رهايي از تنهايي است؟ اگر بلي، تنهايي به چه معنايي؟ اگر تنهايي به معناي جدا ماندن روحي از ديگران يعني باشد، در آن صورت اين تنهايي با بدبيني، حسد، ترس و خودكم بيني همراه است و انسان تنها انتظار دارد كه همسر او تمامي كمبودهاي او را جبران كند. اغلب حسادت ها و يا وابستگي هاي عاطفي كه نتيجه احساس تنهايي ميباشند، بار كج و بسيار سنگيني بر دوش زن و يا شوهرميباشند.كه سرانجام به منزل نميرسد و احساس تنهايي)يعني من دوست داشتني نيستم، كسي مرا دوست ندارد(، شيرازه زندگي آنها را از هم ميپاشد، زيرا همانطور كه در باال ذكر شد كسيكه خودش را دوست نداشته باشد، نمي تواند ديگران را دوست بدارد و آشكارا و يا پنهاني به دنبال محبت و جلب توجه ديگران، مثل تشنه اي در بيابان به دنبال سراب به اين سو و آنسو ميدود و در آن صورت است كه بسياري اوقات فرزندان و يا همسر او بايد جاي خالي مادر و يا كمبودهاي عاطفي او را پر كنند.كه اين امري محال است و به خصوص براي فرزندان او طاقت فرسا بوده و گاهي عواقب بسيار مهلكي بدنبال خواهد داشت. پيامهايي مثل: هيچكس مرا دوست نميدارد و يا من تشنه محبت هستم،انتطارات كودكانه و توقعات بي جاي پدر و يا مادري ميباشد كه زندگي را براي خانواده و همسر خود به جهنمي تبديل ميكند... اگر هدف از ازدواج فقط همخوابگي و سكس باشد، در آن صورت، بعد از مدت كوتاهي به سردي و ندامت ميانجامد. برخي تشكيل خانواده و داشتن فرزندان را دليل ازدواج مي دانند. در اين صورت بايد به اين نكته توجه داشت كه،اگر همدلي و تفاهم و اعتماد بر رابطه زن و مرد حاكم باشد، فرزندان آنها خوشبخت خواهند بود و در غير اين صورت، داشتن فرزند و تشكيل خانواده، آرزويي خام و خودخواهانه خواهد بود.

bottom of page